عشق من طاها

طاها پسری تاج سری

عسل عسل مامان سلام .قربون پسر سلام.نفس نفس مامان سلام ببخشید که مامان باز هم این دفعه بیشتر از قبل با تاخیر اومدم.عشق مامان .جیگر مامان.طلا طلای مامان اینارو خودت گفتی من نوشتم عشق دوست داشتنی من شیرینی زندگیم خیلی عزیزی .خیلی با درک و شعور هستی مامان و بابا خیلی خیلی دوست داریم پسرم رو این روزا میبرم کلاس موسیقی(بلز)وخیلی به موسیقی علاقه داری.البته بعد از تموم شدن چهار جلسه شاید دیگه نتونم ببرمت چون برام کمی سخته ان شاالله بعد از به دنیا اومدن داداشی. پسرم منتظر اومدن داداشی هست. طاها شیطون این روزها قلدر شدی او احساس غرور و بزرگی و مالکیت میکنی . یه ذره کم و زیاد بگیم هر چی توی دستت باشه توی سرو کله مون خورده ...
22 مرداد 1398
1